بیتا فیاضی

مجسمه ساز
  • EntityId : 518676
  • SmallCode : 066a0
  • Category : هنر تجسمی
  • Activities :
    مجسمه ساز (9740086)
  • Update Date : 2014-02-24
  • Quality Score : 0.286
  • Participated in Plan Ads : False
  • Plan Adv : 0 (None - فاقد پلان)
  • Plan Adv Has Follow Link : False
  • Plan Adv Keywords :

  • Quality Score Detail

  • Address : 0  /  1
  • DetailedAddress : 0  /  0.5
  • Phone : 0  /  1
  • Website : 1  /  1
  • Email : 0.5  /  0.5
  • PostalCode : 0  /  1
  • SocialMedia : 0  /  0.5
  • Location : 0  /  2
  • LogoOrCoverImage : 1  /  1
  • MoreImages : 1  /  1
  • Description : 1  /  1
  • LongDescription : 0.5  /  0.5
  • Services : 0  /  1
  • Slogan : 0  /  0.5
  • UpdatedInPastYear : 0  /  0.5
  • ParticipatedInPlanAds : 0  /  0.5
  • CommentEnable : 0  /  2
اطلاعات تماس
  • آدرس :
  • وب سایت :
  • ایمیل :
توضیحات
متولد 1341، تهران
برنده جایزه ویژه ششمین دوسالانه‌ی هنرهای سرامیک، موزه‌ی هنرهای معاصر تهران،1377
شرکت در چندین نمایشگاه در ایران و خارج از کشور، از جمله در: موزه هنرهای معاصر تهران و موزه هنر مدرن فرایبورگ، آلمان
«قسمت»
بیتا فیاضی از جمله هنرمندان پیشرویی است که بر خلاف معمول از مجموعه‌های خصوصی و محیط‌های شسته رفته‌ی موزه‌ها و گالری‌ها پا فرا‌تر می‌گذارد و هنرش را در میان مردم عادی می‌آورد تا به گفته‌ی خودش تماشاگرانش را از میان رهگذران، بچه مدرسه‌ای‌ها، رانندگان، فروشندگان مغازه‌ها، رفتگران خیابانی، ولگردها و آدم‌هایی از این دست بیابد. او در هر فرصتی ایده‌ای را در برابر بیننده قرار می‌دهد که اگرچه نمی‌توان آن‌ها را در قاب گرفت و یا خریداری کرد، اما به خوبی می‌توان آن‌ها را در ذهن سپرد. در ایروان لباسی در بر می‌کند پوشیده از تصاویر حوادث، مردم و مکان‌هایی که بر روی او تأثیر عمیقی گذاشته‌اند، تصاویری منتخب از آلبوم خانوادگی، بریده‌هایی از روزنامه‌های وطنی، ازدواج والدین، عکس‌های کودکی، جمع‌های خانوادگی، جنگ ایران و عراق، نمایی از دار زدن‌های خیابانی، مراسم مذهبی عاشورا، شهر بم پیش و بعد از زلزله، همراه با گردن‌بندی مملو از مهره‌های تسبیح و سنگ‌های آبی چشم زخم و پارچه‌های رنگی و غیره بر گردن، انگشتری یادگار مادربزرگ درانگشت و عصایی همچون گرز شاخدار در دست با حالتی محزون و در سکوتی کامل، از اتاق هتلش به کوچه - خیابان‌های ایروان پا می‌گذارد و به سمت گالری ملی که محل برپایی نمایشگاه است راه می‌افتد، زمانی که به آنجا می‌رسد، انگشتر و عصا را روی زمین کنار مانکنی که لباسی به همان شکل بر تن دارد، در کنار کلاغ و جعبه‌ی موسیقی رها می‌کند و در پایان نیز همان‌گونه در سکوت موزه را ترک می‌گوید.
نظرات کاربران

لطفا به این کسب و کار امتیاز بدید و نظر خودتون رو درباره این کسب و کار بنویسید